1- حال:

  امشب شب مهتابه

ولی من حبیبم را نمی‌خوام. فقط و فقط می‌خوام از شب مهتاب لذت ببرم. دست از نسیه بردار و نقد را بچسب که دیگه این را هم از دست می‌دهی. یه چیزی تو مایه های Stronger .

 

2- گذشته:

(ترانه شب‌زده خواننده ابی)

 عزیز بومی ای هم‌قبیله

 رو اسب غربت چه خوش نشستی

 تو این ولایت ای با اصالت

 تو مونده بودی تو هم شکستی

 

تشنه و مومن به تشنه موندن

 غرور اسمت یار ما بود

اون که سپردی به باد حسرت

 تمام دار و ندار ما بود

 

کدوم خزون خوش‌آواز

 تو رو صدا کرد ای عاشق

که پرکشیدی بی‌پروا

 به جستجوی شقایق

 

کنار ما باش که محزون

 به انتظار بهاریم

کنار ما باش که با هم

 خورشید رو بیرون بیاریم

 

هزار پرنده مثل تو عاشق

 گذشتن از شب به نیت روز

رفتن و رفتن صادق و ساده

 نیامدن باز، اما تا امروز

 

خدا به همراه ای خسته از شب

 اما سفر نیست علاج این درد

راهی که رفتی رو به غروبه

رو به سحر نیست شب زده برگرد

 

3- ماضی بعید:

(همسفر  گوگوش)

تو از کدوم قصه‌ای که خواستنت عادته

نبودنت فاجعه، بودنت امنیته

تو از کدوم از سرزمین تو از کدوم هوایی

که از قبیله‌ی من یه آسمون جدایی

....

قد آغوش منی نه زیادی نه کمی

منو با خودت با ببر من به رفتن قانعم

خواستنی هر چی که هست تو بخواه من قانعم

ای بوی تو گرفته تن‌پوش کهنه‌ی من

چه خوبه با تو رفتن، رفتن همیشه رفتن

چه خوبه مثل مثل سایه همسفر تو بودن

 

الان دوباره بویش کردم. دیگه بو نمی‌داد. دیگه اصلا مال من هم نیست. شده لباس کارگرها.

یادش بخیر، تا یک سال بعدش هم هنوز بویش را می‌داد. و من هنوز دستم رو جلوی هر چیزی که موقع فشار دادن فیش فیش می‌کنه می‌گیرم.

 

4- There is a difference between writing about you and writing for you

عجیبه که تا حالا نفهمیدی؟!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد